چرا باید بیشتر مستند ببینیم؟! / جایگاه مستندسازی در ایران
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۳۸۱۲
مستند میتواند آن هنر متعالی باشد که حقیقت را به تصویر میکشاند. اما با وجود همهی ویژگیها، کم بودن مخاطبان مستند به چه عواملی برمیگردد؟ آیا این کمتر دیده شدن، از کم لطفی شبکهای در رسانه ملی به اسم «مستند» است، یا در حاشیه بودن بخش مستند در جشنوارهی پرطرفدار فجر؟!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه خلیلی یگانه؛ مستند بستری از دنیای سینما است که پیوند تنگاتنگی با هویت جامعه دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنچه که مقابل دوربین مستندساز میرود، صرفا موضوع و سوژه نیست، بلکه دارای مضامینی هم است. به عنوان مثال، وقتی به تماشای مستند پژاره بنشینیم با مضامینی، چون تصویر مرگ و زندگی پیش از آن مواجه میشویم. در این مواجه شناخت با سبک زندگی، خرده فرهنگها، آداب و رسوم اتفاق میافتد. نمونههای آن را میتوان به مستندهای بوم گردی اشاره کرد. کسانی، چون جواد قارایی نزد اقوام مختلفی سفر کرده، راجع به شیوه معیشت و رسم زندگی آنها در مجموعه مستند ایرانگرد، به گفتگو پرداخته و شناخت نسبی را رقم زده است. هنگامی که به مستندی پرتره توجه کنیم، میبینیم که صرفا با زندگی شخصی، شخصیت روایت روبهرو نیستیم، بلکه به خوبی میتوان متوجه آن فرهنگ نهفته هم شدکه متاثر از ایرانی بودن، معتقد بودن، بومی آن استان بودن شخصیت اصلی و عوامل دیگر است.
چرا به تماشای مستند اهمیت بدهیم؟
تماشای مستندی علمی یا محیط زیستی حاوی اطلاعاتی است که میتواند، برای مخاطب هم سرگرم کننده باشد. به گونهای جغرافیای تصویربرداری از سوژه، اهمیت اقیلم را در رساندن مضمون و درک ملموستر برای مخاطب، میسر میسازد. هرچند دراین بحث، فقط منظور مستندهای مربوط به حیات وحش و محیط زیستی نیست، بلکه این نکته در مستندهای دیگر هم یافت میشود. مرگ روشن، آسک، مسیر نو، حاج میهن، محیط زیست نیشابور و نمونههای دیگری هم هستند که تاثیر اقلیم و جغرافیا را بر سوژه عیان میسازند.
حوادث تاریخی و سیاسی از جمله موضوعاتی هستند که به تناسب جذابیت سوژه و آن نمای رئالیستی و تصویر واقعی، مخاطبان بیشتری را جذب میکنند. اغلب، مستندساز دغدغههایی را دنبال میکند که ریشه در دل جامعه دارد. دغدغهمندی او را زبان دوربین، نثر و نریشن روی مستند، فرمی که شعاری یا سفارشی نیست، نشان میدهد. البته نکتهای که لازم توجه است، عدم سیاه نمایی ست. مستند بی جا، نمایی از واقعیت مشکلات افراد بیخانمانی است که روزی خیال نمیکردند برای خود و اسباب زندگی آنها، یکباره جایی نباشد!. نشان واقعیتها با سیاه نمایی از مشکلات، متفاوت است.
آنچه که در دوربین مستندنگارانه حقیقی، اتفاق میافتد، دوری از دراماتیزه شدن موضوع است. آوای شب دهم، اگرچه داستان آن، روایت دختری است که پدر و مادری ناشوا دارد، اما استعارات و نمادگراییهای آن، فاقد فرمی شعاری است.
نکتهای که بر اهمیت تماشای مستند میافزاید، زمینهی پژوهشی آن است. اصولا هر طرح مستندی، حاصل تحقیقاتی است که کارگردان یا پژوهشگر مستند برای جمع آوری آنها، سالها تلاش کرده است. کاپیتان من، عراق چگونه اراک شد، هزار و یک شب بلدیه، ضیاءالدین، آذرآبادگان، آنها و موارد دیگر، از جمله مستنداتی هستند که پیشینهای پژوهشی دارند.
جزئیاتی که گاه در اغلب مستندها به آنها توجه میشود، موجب انس گیری بیشتر مخاطب میشود؛ چراکه مسائلی را به تصویر کشاندهاند که در روزمره زندگی، شاید مورد غفلت قرار گرفته باشند. دلبند، مستندی است که جزئیات در آن، به خوبی جلوه میکنند.
مستند میتواند آن هنر متعالی باشد که حقیقت را به تصویر میکشاند. اما با وجود همهی ویژگیها، کم بودن مخاطبان مستند به چه عواملی برمیگردد؟ آیا این کمتر دیده شدن، از کم لطفی شبکهای در رسانه ملی به اسم «مستند» است، یا در حاشیه بودن بخش مستند در جشنوارهی پرطرفدار فجر؟ با توجه به آن که سینمای مستند امروزه گسترش یافته، آیا صرفا جشنواره حقیقت برای حمایت از مستندهای خوب، کافی است؟
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: مستند مستندسازی تاریخچه تاریخ تماشای مستند مستند ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۳۸۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سازنده مستند «مشتی اسماعیل» از شالیکاری
مهدی زمانپور کیاسری نویسنده، تهیه کننده و کارگردان، مستند سینمایی «مشتی اسماعیل» گفت: سال ۸۷ ایدهای به ذهنم رسید که مستندی درباره کاشت، داشت و برداشت محصول شالی بسازم؛ چرا که کاشت، داشت و برداشت محصول پر از حرکت، انرژی و زندگی بود. در مسیر شالیکاری زندگی جریان داشت؛ زندگی که برایم پر از خاطرات بود.
وی ادامه داد: همیشه فکر میکردم اگر در فیلمم مستقیم به کاشت، داشت و برداشت محصول بپردازم شاید نتوانم آنگونه که شایسته است آن را به تصویر بکشم و شاید از حالت هنری خارج شود؛ لذا از آنجاییکه بیشترین خاطراتم در دوران کودکی شکل گرفته بود، با خود گفتم که باید از نگاه کودک بصورت غیر مستقیم به کاشت، داشت و برداشت محصول بپردازم. تا اینکه مشتی اسماعیل جلوی چشمانم آمد.
وی عنوان کرد: البته این ایده با کمک دوست عزیزم کوروش خواجوندی به ذهنم خطور کرد. در نهایت تصمیم گرفتم زندگی مشتی اسماعیل را به تصویر بکشم. زندگی پیرمرد کشاورز نابینای اهل دل. در سال ۸۹ یکسال تمام، کار، تلاش و زندگی این پیرمرد دوست داشتنی را ثبت و ضبط کردم. بهار سال ۹۰ هم تدوین و صداگذاری انجام شد و کار به اتمام رسید.
زمانپور توضیح داد: سپس فیلم به جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی ارسال شد که خوشبختانه در بیش از ٥٠ جشنواره فیلم انتخاب شد در بیش از ٣٠ جشنواره مهم دنیا جایزه گرفت؛ و جالب است بدانید تا کنون نزدیک به ٤٠٠ بار از تلویزیون (در شبکههای مختلف) پخش شد.
این کارگردان درباره معنویت مشتی اسماعیل توضیح داد: مشتی اسماعیل سراسر معنویت بود. وی حداقل ۶ ماه در سال را روزه میگرفت. وی مداح اهل بیت بود و عاشق امام حسین (ع). مشتی اسماعیل سراسر زندگیش امید بود. حال درونش خوب بود. من هم تلاش کردم این حال خوب را در فیلم جاری کنم و به همه دنیا نشان دهم؛ و البته همه معنویاتش را هم بصورت غیر مستقیم بیان کردم.
وی افزود: رفتن مشتی اسماعیل داغی در دل من گذاشت چرا که ما هر هفته با هم در طی این ١٤ سال در تماس بودیم و همیشه جویای حال هم بودیم. برنامه ریزی کرده بودم که در هفته اول خرداد او را به سفر کربلا ببرم؛ چون مش اسماعیل عاشق کربلا و اباعبدالله بود. البته ما قبلا با هم کربلا رفته بودیم، اما دوست داشتم امسال هم این سفر را تجربه کنم که سعادت نصیب من نشد و این حسرت بر دل من باقی ماند. مشتی اسماعیل خیلی خوش صحبت بود و همچنین طناز با هم خیلی شوخی میکردیم.
زمانپور خاطرنشان کرد: این اواخر دائم میگفت «دیگر یواش یواش باید از این دنیا بروم» من به او میگفتم که سوال کردم گفتند مشتی اسماعیل تا ٩٦ سال زنده میماند؛ مشتی هم با خنده میگفت؛ البته بی نفس؛ و آخرین بار هم که یک هفته قبل از فوتش زنگ زد، گفت که دیگر باید بروم و رفت. مشتی اسماعیل رفت، اما معنویت و امیدش همچنان زنده است و تا سالهای سال مردم دنیا از آن بهرهمند خواهند شد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون